کارونی ها؛ طی سالیان اخیر مناقشه ای بر سر مساله‌ آب، در مناطق کویری ایران مانند اصفهان و کرمان و استان های دامنه زاگرس به راه افتاده است. طبق نظر کارشناسان حوزه صنعت و محیط زیست، انتقال آب از سرچشمه های کارون، کرخه و دز به بهانه ایجاد احداث صنایع آب بر مانند فولاد و […]

کارونی ها؛ طی سالیان اخیر مناقشه ای بر سر مساله‌ آب، در مناطق کویری ایران مانند اصفهان و کرمان و استان های دامنه زاگرس به راه افتاده است.

طبق نظر کارشناسان حوزه صنعت و محیط زیست، انتقال آب از سرچشمه های کارون، کرخه و دز به بهانه ایجاد احداث صنایع آب بر مانند فولاد و کشت برنج به روش غرقابی باعث بروز پدیده خشکسالی و از بین رفتن اکوسیستم طبیعی در استان های دامنه زاگرس و جلگه خوزستان شده است.

طی روزهای اخیر با انتشار تصویری از میزان پرداختی روابط عمومی فولاد خوزستان به برخی رسانه‌های کشوری و محلی استان خوزستان، شوآف رسانه ای از سوی چند فرد مدعی شفافیت سازی به راه افتاده است.

در حالی که هر خبرنگار تازه کاری می داند انتخاب روزنامه های سراسری و محلی برای صنایع بزرگ از طریق مجمع عمومی آنها و طی فرایند مشخصی، انتخاب می شود و شخص مدیر روابط عمومی دخالتی در انتخاب رسانه ها ندارد.

با این وجود این افراد بدون کمترین تحقیق و پژوهشی که لازمه کار خبرنگاری و بیان حقایق بدون سوگیری است، اقدام به انتشار گزینشی و ناقص بخشی از اسناد مالی روابط عمومی شرکت فولاد خوزستان کرده اند.

در حالیکه در استان اصفهان و تنها در یکی از شرکت های فولاد این خطه، مبلغ پرداختی در سال ۱۳۹۹ و سه ماه نخست سال ۱۴۰۰ به ۲۳۶رسانه چاپی و برخط ملی و محلی استان اصفهان کمی بیش از ۳۶ میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان بوده است.

و تمام شوآف شفافیت سازی برعلیه روابط عمومی فولاد خوزستان برای مبلغی نزدیک به هفت میلیارد تومان بوده است!

اینکه درست بعد از برگزاری دومین نمایشگاه تخصصی بومی سازی قطعات، تجهیزات و مواد مصرفی صنعت فولاد که در روزهای پایانی اسفند ماه ۱۴۰۰ در اهواز، این حمله رسانه ای شکل گرفت جای سوال و صدالبته جای تفکر دارد.

با این وجود با یک واکاوی و تفکر نقادانه میتوان این مناقشه رسانه ای عجولانه و کوته بینانه را ضربه بزرگی برای بدنه صنایع فولاد خوزستان به حساب آورد. در حالیکه رسانه های استان های کویری با همدلی و حمایت از توسعه روز افزون صنایع ویرانگری که اگرچه شاید توجیه اقتصادی و سیاسی در کشور  داشته باشند، اما دارای آثار مخرب زیست محیطی و اجتماعی بوده و در دراز مدت نیز تبعات ناگوار اقتصادی و سیاسی برای جمهوری اسلامی خواهند داشت.

اما در استان خوزستان، رسانه ها با اختلاف های نادرست و برداشت های ناصواب، باعث تضعیف یکی از مهمترین و استراتژیک ترین صنایع استان می شوند و همزمان با ایجاد جو روانی و ناامنی رسانه ایِ مشکوک و هدایت شده، چه بسا خواسته یا ناخواسته از گسترش و توسعه این صنعت در استان جلوگیری می کنند.

امید است که رسانه های استان خوزستان با پیگیری اهداف جمعی و پرهیز از قرار گرفتن در باندبازی ها و تفرقه افکنی های دلالان و سودجویان، بیش از پیش راه حقیقت جویی و حق گویی را پی گرفته و بیش از منافع فردی و طمع شخصی، به فکر اعتلا و توسعه همه جانبه ی استان خوزستان و کشور اسلامی ایران باشند.

به قلم سحر کوراوند